فرزندان آب و آتش / نرگس الیکائی
* کانال تلگرامی هنر و ادبیات اعتراض
صدای پایت در آتش پیچید
قلب خانه به لرزه در آمد
در چشم ساعت
تیک تاک عقربه ها از زمان پیشی گرفتند
شهروندان لحظه ها را بدرقه کردند
در آغوش سوگوار زمین
آخرین سیگارش را
با فرزندان آب و آتش پک زد پلاسکو
و ما درخشانترین خود را
به خاک سپردیم و گریستیم
چشم ما در راه تراژدی و امید بود
حالا همه چیز هایت را به خانه می آورند
اما از لبخند هایت خبری نیست.
--------------------------------------------------
ساختمان پلاسکو/ صفورا نیری
* پایگاه خبری تحلیلی خرداد
خسته بود
تا شد در خود
درد و آتش را فرو خورد
سر فرو برد
فرو ریخت...
آخرین بار که دیدمش
هفده ماه پیش بود.
پیر شده بود
استخوانهایش
دردناک بودند
پوست تنش، خشک و خَشدار و کبود میزد
چشمهای پُرشمارَش
تار و تیره...
خار در گلو
بی شِکوِه ایستاده بود و
با جانی نیمه، جمعیتِ انبوه را
در آغوش میگرفت
لباس میپوشاند
نان میداد
تیمار میکرد...
حیف...
در آغوشش نگرفتم هنگامِ آخرین دیدار
حیف...
نبوسیدمش در آخرین دم
حیف...
نگفتم تو شاهد روزگارِ من بودی
شاهد سادگیهای عشقهای نوجوانانه
رفت و آمدهای با هم و بی هم
شاد بودن میانِ شاخههای رنگارنگِ نور
که تا هفده طبقه بالا میرفتند
زمانی که معنیِ طبقه هفدهم
رسیدن به ستارهها بود...
حیف...
نبوسیدمش در آخرین دیدار
فقط به حسرت نگاهش کردم
که شاید سالی دیگر
تو باشی و من نه.
حالا مرده
با دردی بزرگ:
آن که تیمار میکرد و نان میداد،
درست به لحظه مرگ
جانهای خالصی را گرفته
که میخواست بر آنها
تنپوشِ نوروزی
بپوشانَد ...
صفورا نیری
۹۵.۱۰.۳۰
--------------------------------------------------------------------
روزی که مردها گریستند / پونه ندایی
* خبرگزاری ایسنا
«کلمهها از آتش که بگذرند شعلهور میشوند
کلمهها زیر آوار بمانند شعر میشوند
کلمهها از این دفتر بیرون بزنند خاکستر میشوند
در خودمان نشسته باشیم
یا در تماشاگاه ایستاده باشیم
باز دنیا به سوختن ادامه میدهد
ما در خودمان نشسته بودیم
روزی که مَردها گریستند
برچسبها: شعر معاصر, حادثه پلاسکو درگذشت استاد فضل الله اعتمادی ( برنا ) شاعر اصفهانی...
ما را در سایت درگذشت استاد فضل الله اعتمادی ( برنا ) شاعر اصفهانی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : gerdbad91 بازدید : 108 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 23:45