برگ هایی از خاطرات من ( ۱ ) : مدرسه راهنمایی مدرس

ساخت وبلاگ

تابستان ۱۳۶۱ پدرم خانه ای در محله صحرا کنبرک اصفهان ( نزدیک خیابان زینبیه و میدان طوقچی) خرید و ما از محله دوطفلان در نزدیکی میدان لاله به آنجا منتقل شدیم. و از مهر ۱۳۶۱ تا شهریور ۱۳۶۴ دانش آموز آن مدرسه'>مدرسه بودم.

نام مرا در مدرسه ی راهنمایی شهید مدرس واقع در کوچه ۱۱۰نوشتند و سال اول راهنمایی را آنجا سپری کردم. سال دوم مدرسه ما به دبیرستان آیت الله منتظری منتقل شد وآن مدرسه منحل شد. آن دبیرستان در کوچه ۱۱۰ و تا حدودی نزدیک پارک باغ قوشخانه بود.

من در دوره ی راهنمایی فعالترین عضو کتابخانه مدرسه بودم . و به این خاطر کتاب " صلوه الخاشعین " دستغیب را به من هدیه دادند که چون زیاد متوجه مطالب آن نشدم به یکی از معلمان بخشیدم. مسئول کتابخانه دانش آموز سوم راهنمایی به نام مهدی معتمدی بود و آن کتاب را به من هدیه داد.

مدرسه ی ما دو شیفته بود. از ساعت ۸ تا ۱۲ و از ساعت ۲ تا ۵ . در نوبت بعد از ظهر نماز جماعت هم خوانده می شد و کتابخانه هم در سالن بزرگ مدرسه بود.

مدیر مدرسه آقای منصفی پور بود که بعدها رئیس آموزش و پرورش ناحیه ۴ اصفهان شد. معاون او آقای شکر آمیز و مربی تربیتی آقای فتحی بودند.

از دبیران ما :

ادبیات : تیموری و شاه نظری

اجتماعی : پنجه پور

زبان انگلیسی : صدری منش و امامی

ورزش : مردی پور

حرفه و فن : تحویلیان و معمار

قرآن : دایی جواد

علوم : کیمیاگری ، شیرافکن

دینی : لبخندن و روح اللهی و نم نبات

هنر : ؟

و از همکلاسی های من :

امیر حسین نامجو ، حسن نجاریان، نجارزادگان ، نفری ، هادیان ، گلابی ، مجید مرادی ، مجید نریمانی ، ملبوس باف، نوشین ، نجفی ، نصیرزاده ، سید محسن موسوی پیکانی ، یوسفیان ، یوسف زاده ، متقی ، دو برادر به نام هاشمیان ، روح الله مینائیان ، وکیلی ، یدالله ترکی ، اصغر علی خاصی ، یزدانی ، اصغر نصوحی، محبوبی ( اهل شهر سلماس در آذربایجان غربی ) ، علی نیکبخت ،

و از دوستان :

داستان پور ، احمد کاظمی ، شهید حبیب الله صاعدی ،

از خاطرات خوش آن روزها کسب رتبه اول مسابقه اطلاعات عمومی در مرحله اول و رتبه سوم در مرحله دوم آن مسابقه بود و در نتیجه برای اردوی جمکران قم و محلات با دانش آموزان دیگر راهی قم و محلات شدیم.

عصرهایی پنج شنبه آقای فتحی مربی تربیتی کلاس آموزش عقیدتی داشت و قسمت هایی کتاب گناهان کبیره را تدریس می کرد و ما به عنوان عضو انجمن اسلامی در آن شرکت می کردیم.

سرگرمی من در اوقات فراغت آن سالها خواندن مجله و کتاب و یادداشت برداری از آنها در چندین دفتر بود . دفتری برای ضرب المثل و چیستان و معما ، دفتری برای حدیث و مطالب مذهبی ، دفتری برای مطالب علمی و دفتری از عکس های مختلف از مجلات که آنها را از مجله جدا کرده و در دفتر چسبانده بودم.

مجلاتی که می خواندم : رشد نوجوان ، کیهان بچه ها، نهال انقلاب ، کودک مسلمان ، شاهد کودکان ،

کتاب هایی که خواندم : قصه های خوب برای بچه های خوب ، گناهان زبان ، سلحشوران علوی ، زندگینامه سید علی اندرزگو ، آیت الله حسین غفاری ، داستان های پیامبران ، قصه های پیامبران ، به من بگو چرا ؟ ، کتاب های حدیث امامان ، تاریخ تمدن جهان ( محمود حکیمی )

از خاطرات آن روزها حضور در راهپیمایی از محل مدرسه تا میدان امام برای تشییع شهیدان جنگ بود . و شور و شوق زیادی که داشتیم و دوری راه و خستگی را احساس نمی کردیم

در مهر ۱۳۶۳ از طرف مدرسه به نمایشگاه سالگرد جنگ تحمیلی که در پیاده رو وسط چهارباغ پایین بود رفتیم . ادوات جنگی و کتاب و وسایل رزمندگان و یادگاری های شهیدان جنگ را به نمایش گذاشته بودند.

در بهار ۶۳ در هفته مشاغل تعدادی از خلبانان هوانیروز با لباس خلبانی به مدرسه ما آمدند و درباره هلی کوپتر های شنوک و کبرا و شغل خلبانی توضیح دادند و خاطرات خودشان را از جنگ گفتند که برای ما خیلی تازگی داشت و جذاب بود.

درگذشت استاد فضل الله اعتمادی ( برنا ) شاعر اصفهانی...
ما را در سایت درگذشت استاد فضل الله اعتمادی ( برنا ) شاعر اصفهانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gerdbad91 بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 12 مرداد 1402 ساعت: 12:42